داستان فیلم اما چیست؟ تنگه ابوقریب روایتگر چند دوست و آشنای همرزم است که درست در روز مرخصی گردانشان خبر داده میشود که بعثیها به تنگه حمله کردهاند و از این رو تصمیم میگیرند همراه با دیگر سربازان به این نقطه مرزی بروند و به کمک سربازان بشتابند.
فیلم تنگه ابوقریب یکی از متفاوتترین آثار دفاع مقدس سینمای ایران است که در این مطلب نگاهی به چرایی این تفاوت خواهیم داشت تا ببینیم موج نو سینمای جنگی ایران بعد از دیدن این اثر، چگونه راه میافتد. برای مطالعه نگاهی به فیلم تنگه ابوالقریب، با مجله آنلاین هفتگ همراه باشید.
سینمای دفاع مقدس ایران در چند سال اخیر آثار قابل توجهی را پیش چشم خود دیده که خوشبختانه خبری از آن ملی گرایی اغراق شده فیلمهای دهه ۷۰ و ۸۰ در آن به چشم نمیخورد. موج این گونه آثار با فیلمهایی چون دوئل شروع شد و حالا هم کارگردانان نسل جدید سینما که شاید در زمان جنگ نوجوانی بیش نبودند، رو به ساخت فیلمهای جنگی آوردهاند. زاویه نگاه این نسل جدید واقع گرایانهتر هست و از آنجایی که دیگر نیازی به پروپاگاندا در فیلمهای جنگی حس نمیشود، نگاه معقول تری در بطن داستان و روایت فیلمها به چشم میخورد.
بهرام توکلی فردیست که بیشتر مخاطبین سینما او را با فیلمهای اجتماعی و درام میشناسند و در کارنامه هنری این فرد با عناوین خوبی همچون «اینجا بدون من» و «آسمان زرد کم عمق» روبرو هستیم. توکلی اما همچون برخی کارگردانان بزرگ سینما دوست دارد به ژانرهای مختلف سرک بکشد و به شخصه من را یاد اسپیلبرگ میاندازد که در هر سبکی فیلم ساخته و در آن موفق بوده است. توکلی در ژانر جنگی (میگویم جنگی چون فیلم او بیشتر جنگی است تا دفاع مقدس) هم خوب توانسته از پس فیلمسازی سخت این نوع فیلم برآید و «تنگه ابوقریب» او از لحاظهایی یک سر و گردن بالاتر از دیگر فیلمهای جنگی سینمای ایران است. او فضای جنگی میسازد که هیچگاه شکل شعاری و غلوآمیز به خود نمیگیرد و یا ژست روشنفکری را هم نمیگیرد؛ به طوری که بارها و بارها از زبان کاراکترهای فیلم یادآوری میشود که سربازان جنگی در حال دفاع از چیزی هستند که دغدغه زندگی در آن را دارند.
فیلم تنگه ابوقریب داستان سرراست و سادهای دارد و روایتگر گردانیست که در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق، در برابر ارتش بعثیها در نقطهای به نام تنگه ابوقریب ایستادگی کردند و در نهایت توانستند کاری کنند تا عراقیها عقب نشینی کنند. ایستادگی این افراد در روزهای واپسین جنگ موضوع مهمی است که تا امروز کمتر به آن پرداخته شده چرا که شاید در صورت شکست این مقاومت، جنگ ادامه مییافت و شاهد آتش بس بین دو کشور نبودیم و یا از همه گزینهها بدتر احتمال از دست دادن خوزستان را داشتیم. متاسفانه همانطور که در عنوان بندی پایانی فیلم هم به آن اشاره میشود، مقاومت این گروه سربازان آنطور که سزاوارشان بودند دیده نشد و شهدای این گردان هم مظلوم ماندند. شادمانی آتش بس باعث گم شدن اخبار این نبرد سهمگین شد و حالا توکلی و تیماش یادوارهای برای تمام رزمندهها و شهدای ایرانی حاضر در تنگه ابوقریب ساختهاند تا فیلمشان شمعی روشن باشد برای زنده ماندن یاد آنها. این یادواره اما آنچنان با دلسوزی و دقت ساخته شده که باید به تک تک اعضای فیلمساز آن دست مریزاد گفت و ارج نهادن آنها به سینما را تحسین کرد.
داستان فیلم اما چیست؟ تنگه ابوقریب روایتگر چند دوست و آشنای همرزم است که درست در روز مرخصی گردانشان خبر داده میشود که بعثیها به تنگه حمله کردهاند و از این رو تصمیم میگیرند همراه با دیگر سربازان به این نقطه مرزی بروند و به کمک سربازان بشتابند. این دوستان همرزم با آنکه تا یک قدیمی مرخصی فاصله ندارند، در تصمیمشان جدی هستند و حتی یکی از آنها که خانوادهاش به شدت چشم به دیدار او هستند و دیگر سربازان او را مجبور میکنند که به مرخصی برود؛ در نهایت یواشکی وارد ماشینهای گردان شده و همراه با دوستانش به تنگه میروند. این چند همرزم به همراه علی، پسری نوجوان که داوطلبانه به میدان جنگ آمده تا از صحنههای بیر حم آن عکاسی کند، این سفر را در پیش میگیرند و فیلم روایتگر تک تک لحظات جنگ حماسهای آنهاست، نه چیزی بیشتر. در حقیقت هسته اولیه و کلی فیلمنامه چیزی جز یک خط اصلی داستانی نیست: اعزام تعدادی از رزمندگان برای انجام یک عملیات و به تصویر کشیدن این عملیات، همین و بس.
همین موضوع باعث برخی انتقادها نسبت به عدم شخصیت پردازی درست در بین کاراکترها شده که متاسفانه ایرادی است که چندان منطقی به حساب نمیآید. در لابهلای فیلم داستانکهای بسیار کوتاه و دیالوگهای معدودی برای شناختن کاراکترها رد و بدل میشود از جمله خرید کردن گل سر در بازار و خوردن آب هویج و قرض گرفتن پول از یکدیگر و… که تمامی این موارد یک هاله کمرنگ از کاراکترها را به تماشاگر میرساند؛ هالهای که برای همذات پنداری با شخصیتها تا حدی کافی به نظر میرسد و پرداخت بیشتر به این موضوعات باعث از بین رفتن ریتم فیلم میشد. فیالواقع شاید این اشکال به یکی دو شخصیت که در همان اوایل فیلم به شهادت میرسند تا حدی وارد باشد ولی به کلیت فیلم لطمه خاصی وارد نمیکند. شاید اگر داستان بال و پر بیشتری میگرفت و فلشبکهایی درباره قهرمانان داشت، باید آن را تبدیل به سریالی همانند Band Of Brothers میکردند و پلتفرم سینما و مخاطبینش برای آن دیگری جایی نداشت. برای مطالعه مطالب مشابه، با مجله هنری هفتگ همراه باشید.