کارگردان اکشن ساز، کن کویتوگا، طراحی کرده است. این صحنهها آنقدر خوب هستند که بتوانند شوخیهای یکنواخت و سطحی فیلم را جبران کنند. اگرچه ببرهای کاغذی همان فیلم اکشن درگیر کنندۀ مدنظرمان نیست، اما هر موقع که نیاز باشد جذاب و دلپذیر میشود.
آمادگی جسمانی، ورزیدگی و خلاقیت آنها بهاندازۀ کافی نیست، اما آن سه همچنان جذاباند. بخش زیادی از جذابیت فیلم وامدار عملکرد قوی مجموعۀ بازیگران آن، به رهبری آلن یی، ران یوان و مایکل شانون جنکینز است. از سویی کلیشههای ثابت فیلمهای خانوادگی و هنرهای رزمی نیز همچنان در فیلم ببرهای کاغذی وجود دارد و تران کوک بائو، نویسنده، کارگردان و تدوینگر این اثر، از آنها استفاده میکند. برای نقد و بررسی فیلم صحنههای مبارزۀ فیلم ببرهای کاغذی با مجله اینترنتی هفتگ همراه باشید
کارگردان اکشن ساز، کن کویتوگا، طراحی کرده است. این صحنهها آنقدر خوب هستند که بتوانند شوخیهای یکنواخت و سطحی فیلم را جبران کنند. اگرچه ببرهای کاغذی همان فیلم اکشن درگیر کنندۀ مدنظرمان نیست، اما هر موقع که نیاز باشد جذاب و دلپذیر میشود.
برای لذت بردن از فیلم ببرهای کاغذی فقط یکراه وجود دارد، توضیحات غیرضروری و پرداخت ضعیف این فیلم را نادیده بگیریم و فقط بر این تمرکز کنیم که چگونه شخصیتها و حالوهوای فیلم با تصویرسازیهای جذاب آن مجسم میشوند؛ بیشتر هم به این دلیل که شخصیتهای بائو فقط برای خودشان جالباند! دنی (با بازی یی) از همسرش جدا شده، او شخصیتی ازخودراضی دارد که بهجای وقتگذرانان با پسر ناراضیاش اِد، به تماسهای کاریاش پاسخ میدهد. هینگ (با بازی یوان) اضافهوزن دارد و اگرچه جیم (با بازی جنکینز) در شرایط بدنی مناسبی قرار دارد، درسهای استاد خود را فراموش کرده است. قبلاً این سه نفر با عنوان سه ببر، شناخته میشدند و حال با یکدیگر متحد میشوند تا قاتل چونگ را پیدا کنند. البته جستوجوی آنها طبق نقشه پیش نمیرود؛ زیرا همانطور که شما حدس میزنید قاتل چونگ، آن کسی نیست که دنی و دوستانش فکر میکنند.
البته، دنی و دوستانش به تمام مکانهای احتمالی برای یافتن قاتل میروند. گروهی سهنفره از ورزشکاران ناهنجار و جوان، ادعا میکنند که شاگردان سیفو چونگ هستند. به همین دلیل قهرمانان داستان در ابتدای جستوجو با آنها دعوا میکنند. آخر چطور چنین چیزی ممکن است؟ دنی و دوستان پابهسنگذاشتهاش به این مسئله اعتراض میکنند؛ استاد چونگ فقط سه شاگرد داشت. (همانطور که دنی میگوید: «ما شاید مایۀ خجالت باشیم، اما استاد فقط سه شاگرد داشت.») اما زمان همهچیز را تغییر میدهد، حتی اگر برخی چیزها بهسختی عوض شوند.
بنابراین دنی و دوستانش دوباره باهم متحد میشوند و مبارزه با یکدیگر را آغاز میکنند. آنها حتی با رقیب دوران نوجوانی خود کارتر (با بازی متیو پیج) روبهرو میشوند و پس از بحثوجدلی بیمایه (بله متوجه شدیم هینگ اضافهوزن دارد!) به ترتیب، با او مبارزه میکنند. هرچند این مشاجرهها و بحثهای فیزیکی و کلامی مداوم، چندان خوشایند نیستند، باید بپذیریم که آنها از مکالمات تکراری دنی با همسر سرد و بیروح سابقش کارین، پذیرفتنیتر و جذابترند! کارین در همان صحنۀ ابتدایی فیلم او را سرزنش میکند (وقتی قولی میدی بهش عمل کن). بنابراین از همینجا میتوانید تصور کنید که خردهپیرنگ خانوادگی مربوط به دنی به چه سرانجامی میرسد.
همیشه مخاطبان از فیلمهای کونگفویی توقع آموختن درسهای زندگی دارند. خوشبختانه، در این فیلم نیز چنین درسهایی بیشتر در طول صحنههای اکشن فیلم فراگرفته میشوند و تمام این صحنهها خردهروایاتی رضایتبخش و حتی پیچشهایی غافلگیرکننده دارند. در طول صحنههای زدوخورد، شخصیتهای بائو مجازند از خودشان ضعف نشان دهند و همچنان سرگرمکننده باشند. درحالیکه گفتوگوهای خودنمایانهشان در اغلب موارد، چنین اجازهای به آنها نمیدهد، حتی اگر مسابقههای جدلآمیز دنی و دوستانش در فیلم همانگونه که انتظار دارید پیش برود. مانند صحنهای که جیم، جوانی آسیایی-آمریکایی را به زمین میاندازد؛ زیرا آن فرد علاقۀ زیادی به استفاده از کلمۀ نژادپرستانۀ کاکاسیاه دارد.
علاوه بر این، در برخی صحنهها، شخصیتها، بهویژه هینگ، چیزی بیشتر به ما ارائه میکنند. گاه آنها اثبات میکنند که صرفاً افرادی خوشاخلاق و مهربان برای اجرای هدفی خستهکننده، نیستند؛ مانند جایی که هینگ در لحظهای عالی و البته کوتاه، هنگام شام خوردن با جیم در رستوران، خلاصهای از احساسش دربارۀ استاد چونگ را بیان میکند. این سخنرانی کوتاه محور اصلی یکی از جذابترین صحنههای بصری فیلم است که در کنار آخرین مرحله از مبارزۀ دنی با قاتل استاد چونگ قرار میگیرد.
بائو در تصویرسازی غریزۀ خوبی دارد، حتی اگر فیلمنامۀ او بهاندازۀ کافی جذاب و گیرا نباشد. در ابتدای فیلم، دربارۀ نقش صدا در هنرهای رزمی حرفهای ایدهای مطرح میشود. سپس درصحنهای، بائو پرداختی خیرهکننده از آن ایده را ارائه میدهد. در این صحنه، هینگ استدلالی مهم را مطرح میکند؛ همیشه میتوان کونگفو کار حرفهای را از صدای ضرباتش هنگام تمرین کردن تشخیص داد! چندین صحنۀ بعد، بائو این تئوری را آزمایش میکند. او برای لحظهای، تلاش ناامیدکنندۀ دنی و دوستانش را هنگام مواجهه با نیرویی جادویی نشان میدهد؛ لحظهای که افول قدرت آنها را به ایشان یادآوری میکند.
اگرچه فیلم ببرهای کاغذی ضعفها و انحرافاتی دارد، همچنان فیلمی در ژانر هنرهای رزمی است؛ فیلمی که با مبارزۀ شبانه در پشتبام و سپس جشنی جمعوجور در رستوران به پایان میرسد. اگر از قبل به این نوع فیلمهای سبک و البته بسیار محبوب علاقهمند هستید، بیشک در ببرهای کاغذی هم چیزهای ارزشمندی خواهید یافت. برای مطالعه مطالب مشابه نقد و بررسی فیلم صحنههای مبارزۀ فیلم ببرهای کاغذی، با مجله فرهنگی هفتگ همراه باشید.