سریال احضار تا امروز نشان داده شده که سریال بیشتر از یک اثر آغشته به وحشت یا به بیانی بهتر یک سریال ترسناک، یک درام عاشقانه است که از قضا در آن درباره روح و جن و امثالهم هم صحبت میشود.
سریال احضار گناه دارد، دقیقا با همین عبارت عامیانه و شاید نامانوس برای چسبیده شدن به یک فیلم و سریال میخواهیم صحبت درباره آن را شروع کنیم. هرچند بخشی از این بیچارگی بر گردن خود کارگردان است که انتخابهای عجیب و غریبی برای بازیگران نقش اصلی خود داشته اما عمده آن به بستری برمیگردد که احضار در آن پخش میشود. صدا و سیما و قوانین پنهان و نانوشتهای که در تولید محصولاتش وجود دارد باعث شده که «قافیه» به تنگ آید و شاعر هم به اصطلاح به جفنگ آید. جفنگ هم در لغتنامه دهخدا یعنی بیسروته و پوچ؛ چیزی که برازنده سریال احضار است. با نقد سریال احضار با مجله آنلاین هفتگ همراه باشید.
تا به امروز چندین قسمت از سریال رمضانی شبکه یک پخش شده، شبکهای که در سالهای مختلف گاهی میزبان یک سریال ماورایی میشود. «علیرضا افخمی» کارگردان این سریال پیشتر با آثاری چون اغما و او یک فرشته بود خودش را در این ژانر محک زده بود، عناوینی که در زمانه خودشان کم و بیش حرفهایی برای گفتن داشتند و لااقل به خاطر بازیگرانشان توانستند قسر در بروند و سرتاسر ضعف نباشند. زمانهای که این آثار پخش شد البته قیاس آثار داخلی با خارجی برای مخاطبین کمرنگتر بود و دسترسی به عناوین تاپ دنیا به این سادگی دنیای امروز ما نبود؛ یعنی به سادگی کلیک کردن روی یک اپلیکیشن.
اما آیا اساسا باید احضار را با عناوین خارجی مقایسه کرد و این کار درست است؟ ما که در اینجا زیاد قصد نداریم روی این مساله مانور بدهیم. سریال به عنوان ژانر وحشت در بین مردم شناخته شده، ژانری مرده در سینمای ایران که آثار خوب در آن در سینما و تلویزیون به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد. اینکه سریال چرا خودش را به عنوان یک سریال ترسناک در دل مردم باز کرده هم البته خودش جای بحث است، اصلا میدانید، راستش تمام این سریال جای بحث دارد. بیایید این بحث را شروع کنیم.
نقد سریال احضار : تیزر ترسناک و محتوای معرفتی
بگذارید به عقب برگردیم، کمی پیش از ماه مبارک رمضان. از زمانی که تیزرهای سریال پخش شد و مارکتینگ آن طوری رفتار کرد که با یک سریال ترسناک روبرو هستیم. لوگوی جنجالی سریال و چشم ایلومیناتی و موسیقی روی تیزر و… همه و همه فریاد میزد که با یک سریال ترسناک روبرو هستید. حتی نام «احضار» که یادآور فیلمهای «کانجورینگ» هالیوود و یا سریالی ترسناک به همین نام که چندی پیش در شبکه نمایش خانگی به طور ناقص پخش شد، یک مهر تایید دیگر برای ترسناک بودن سریال شبکه یک بود. با غیبت زیرخاکی از شبکه ۱ (که انصافا جزو سریالهای خوب صدا و سیما در سالهای اخیر محسوب میشود) این شبکه به گذشته نقبی زده بود و دوباره به سراغ سوژه ماورایی رفته بود.
اگر تا امروز بیننده سریال احضار باشید، احتمالا با من هم عقیده هستید که هیچ جایی از این سریال ترسناک نیست و شاید این مهمترین نقد سریال احضار باشد. شاید بچههای ده ساله با شنیدن نام جن و دیدن مراحل احضار ارواح و… کمی تا قسمتی وحشت کنند اما جنس ترس سریال در حد و اندازهای است که اولا روی همین قشر خردسال معصوم تاثیر میگذارد (آن هم یک تاثیر حداقلی) و در ثانی این ترس نهایتا چند ساعتی همراه آنها است. احتمالا فیلمهای ترسناک زیادی دیدهاید که تا چند شب ذهنتان درگیر آن بوده و اگر در محفلی و دورهمی نشسته باشید درباره آن حس وحشت با دیگران صحبت کنید و آن را به اشتراک بگذارید، احضار هیچ رنگ و بویی از جنس این وحشت ندارد.
تاکید سریال روی ترسناک بودنش با تیزری که از آن پخش شد، یک فرمول اشتباه و تکراری در مارکتینگ سینمای ایران است. این موضوع فقط هم مختص به آثار صدا و سیما نیست و اساسا چند سالی است که تیمهای تبلیغاتی با زیرکی تیزرهایی میسازند که همان یکی دو دقیقه به مراتب جذابتر از خود اثر از آب در میآید. با پخش سریال احضار تا امروز نشان داده شده که سریال بیشتر از یک اثر آغشته به وحشت یا به بیانی بهتر یک سریال ترسناک، یک درام عاشقانه است که از قضا در آن درباره روح و جن و امثالهم هم صحبت میشود.
خود تیم سازنده در مصاحبههای رسانهای خود ادعا کرده که سریال در ژانر معرفتی!! قرار میگیرد. آنها میگویند قصد داشتند با باورهای غلط درباره احضار روح مبارزه کنند. میگویند این را یک وظیفه دیدهاند و از آنجایی که تمسک جوییدن و سرک کشیدن به این موارد در برخی خانوادهها و جوانان زیاد شده، مسئولیتشان این بوده درباره آن اطلاع رسانی کنند. ماموریتی که البته آنها در آن شکست خوردند و صرفا به درجا زدن مشغول شدند؛ دلایل این ادعا در ادامه این مطلب واکاوی میشود.
حقیقت اینست کاری که سریال رمضانی احضار کرده را یک قسمت مستند گونه مثل «شوک»هایی که قبلا از صدا و سیما پخش شد میتوانست به مراتب بهتر و تاثیرگذارتر انجام دهد. هنر تولید محتوا سازی و ظرافت آن چیزی است که به جرات صدا و سیما و نهادهایی با باورهایی مشابه در آن لنگ میزنند. آنها حرفهایشان را یا زمخت و گل درشت ادا میکنند یا زمانی که به ظریف کاری روی میآورند آنقدر تابلو هستند که خندهدار میشوند. البته باید اعتراف کرد که بخش اعظمی از مخاطبین صدا و سیما مخاطبین عامی هستند که کاری به این پیامهای زمخت و یا به خیال صدا و سیما، پیامهای زیرپوستی ندارند و برای پرکردن وقتشان به تماشای این آثار میپردازند.
فیلمنامهای که خودش هم نمیداند تکلیفش چیست
جدا از این مساله بازیگران در نقد سریال احضار، باید به فیلمنامه سریال اشاره کرد که با وجود گذشت چندین قسمت هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست. سریال در حال حاضر مانند باد به هر سمتی پیش میرود و نمیداند میخواهد چکار کند. قسمتهایی از سریال وجود دارند که عملا هیچ اتفاقی، تاکید میکنم که «هیچ اتفاقی» در آن رخ نمیدهد. داستان بسیار کند و کشدار پیش میرود و در کنار این سرعت به شدت آهسته، هیچ عنصر جذابی هم در آن به چشم نمیخورد. وجود سکانسهای احضار روح و صحبت درباره این موارد، ترفندی بوده که بتواند مانند یک چتر از نقصهای فراوانی که روی سریال میبارند پشتیبانی کند. باید چند قسمت یک بار منتظر لوگوی +۱۲ یا +۱۴ در گوشه تلویزیون باشیم تا مثلا سریال یک سکانس هیجان انگیز و شوک محور (به کار بردن این عبارات را بهتر از واژه ترسناک برای این سکانسها میدانم) را به ما نمایش دهد.
جدای از این موارد فرو کردن پیامهای مورد علاقه صدا و سیما در بطن فیلمنامه و یک سری کلیشههای به شدت تکراری از دیگر مواردی است که در سریال وجود دارد و حتی بازگو کردن آنها روی اعصاب است. صدا و سیما فکر میکند که این پیامها را به صورت زیرپوستی به مخاطب خود انتقال میدهد اما خبر ندارد که این موارد از چشمان تیزبین مخاطب حرفهای پنهان نمیداند و این دسته از تماشاگران از این حجم پیامهای زورکی خسته شدند.
ما شاهد روابط دختر و پسری هستیم و این دوستان همه همدیگر را با نام خانوادگی همدیگر صدا میکنند. دخترانی که مجردی به شمال رفتهاند و آن موردی که قرار است دختر شیطان داستان باشد به جای چادر روسریهای رنگی رنگی سرش میکند. همانطور که در سریالی چون آقازاده، روابط جنسی را با یک «کاسه آش» به نمایش گذاشتند و برای این بحران راهحلی مثل صیغه با یک شکلات را نمایش میدهند و موضوع بیشتر از آنکه نمایش یک آسیب بشود تبدیل به مضحکه عام و خاص در بین آحاد مردم میشود؛ در «احضار» نیز سازندگان دست روی هر مسالهای از زندگی جوانان امروزی گذاشتهاند بیشتر تبدیل به چیزی مضحک شده تا همخوانی با واقعیت.
پیامهای ضد زن در جای جای احضار قرار دارد. یک مثال در این باره بزنیم و بحث را تمام کنیم، مثلا در جایی از سریال ما شخیصت دختری را داریم که مجرد است و در خانه نشسته و به برادر مجرد ۴۰ سالهاش میگوید هیچ کاری نمیتواند بکند و باید در خانه بنشیند تا یکی بیاید او را بگیرد اما برادرش باید فکری برای زندگیاش کند.
در پایان نقد سریال احضار باید گریزی به این مساله بزنم که نوشتن این مطلب از سمت من یا دیگر منتقدان سایتها و مجلات سینمایی قرار نیست تاثیر خاصی روی صدا و سیما و عملکردش در آینده بگذارد. سریال احضار و امثال احضار برای عامه مردم ساخته میشود، افرادی که اصلا پیامهای اخلاقی قدیمی و فرسوده، ضدزن، ضد خانواده و نقصهای فیلم را آنچنان که یک فیلمباز ماهر به صورت پررنگ میبیند، نمیبینند. افرادی که آمار جمعیتیشان کم نیست و صدا و سیما هم برای آنها سریال میسازد. آنها مخاطبین اصلی سریالهای صدا و سیما هستند و از همین روست که رقیب اصلی سریالهای صدا و سیما هم آثار نتفلیکس و HBO نیستند بلکه آثار ترکیهای هستند. برای مطالعه اخبار مشابه ،با مجله هنری هفتگ همراه باشید.